به گزارش تابناک به نقل از خبرگزاری فارس، در تقویم شفاهی مردم مناطق گرمسیری استانهای کردنشین کشور(ایلام، کردستان، لرستان و کرمانشاه) تاریخهای مختلفی برای نخستین روز از بهار کردی عنوان شده که ریشه در فرهنگ مردم این مناطق دارد به اعتقاد برخی از پژوهشگران این عرصه، اول بهمنماه یکی از این تاریخهای یاد شده است.
سند مکتوبی مبنی بر آغاز دقیق بهار کردی وجود ندارد، اما داستانهای این روز در باور ریشسفیدان و بزرگان اقوام کرد همچنان سینه به سینه نقل شده و در ذهنها باقی مانده؛ محققان و پژوهشگران ادبیات کردی، تقویم کردی را یک تقویم شفاهی میدانند و آغاز بهار کردی را براساس تغییرات ملموس آب وهوایی از اول تا 15 بهمنماه عنوان میکنند، بهعنوان مثال در مناطق گرمسیری همچون قصرشیرین، سرپلذهاب و گیلانغرب، اول بهمنماه را نخستین روز از بهار کردی میدانند، اما در نقاط دیگر استان کرمانشاه چون مناطق «گوران» و «ماهیدشت» اواسط بهمنماه را آغاز بهار کردی میدانند که هر کدام از این اقوام داستانهای مختلفی را برای اثبات ادعای خود نقل میکنند.
به هر حال این روز برای کردها همراه با آئین خاصی برگزار میشود که پختن آش دانهکولانه (گندم بلغور، نخود، سبزی) یکی از سنتهای ثابت آن است، چرا که معتقدند مادر اول بهار(دالگ ئەوەل وەهار ) به خانه سر میکشد و اجاق روشن را میبیند و از آن میخورد و این امر را مایه برکت سفره خانواده میدانند.
یکی از ریشسفیدان فامیل نقل میکرد، در هنگام کودکی در این روز به درب خانهها میرفتیم و با سرودن اشعاری همچون «امشَو اول وهار/ خیر وَ مالت بواره (امشب اول بهار است/ خیر و برکت به خانهات ببارد)» عیدی خود را از صاحبخانه میگرفتیم.
وی ادامه داد: در گذشته پشتبام خانهها سوراخی داشت که از آن سوراخ شالی را آویزان میکردیم و صاحب خانه نیز عیدی ما را در آن میگذاشت و آن را گره میزد، وقتی آن را بالا میکشیدم و بازش میکردیم، خرمایی، تخممرغی و... میدیدم که خیلی خوشحال میشدیم و کل روستا را با شادی و سرودن شعر میدویدیم.
افسانهی «کور سیای»(پسر صیاد) که با رفتن به کوه، گرفتار سرما و یخبندان زمستان میشود و برای اینکه خونش منجمد نشود و یخ نزند با سرما مبارزه میکند و بهار را با زدن یک سنگ بر زمین، از خواب بیدار میکند، این اوج باورهای زمستانی مردم کرد زبان برای آغاز بهار کردی است.
براساس گفتهها بزرگان، پسر صیاد سه خواهر بهنامهای «خاتون گور بهرام، خاتون زمهریر و خاتون بزنهکول» دارد که در غیابش (وقتی به کوه رفته)هر کدام به خیال اینکه وی مرده است سه روز به عزاداری میکنند که این 9 روز با احتساب 21 روز دیگر به 30 بهمن ختم میشود و پسر صیاد بالاخره از کوه باز میگردد که به اول بهار کردی ختم میشود.
باوری مختلفی در هر نقطه کردنشین وجود دارد، داستانهای بسیاری برای این روز به روایتهای مختلفی نقل میشود، داستان دیگری نیز وجود دارد که گویی زنی حامله در خانه و چار دیواری محصور شده و سرمای سخت زمستان سلامتی خود و فرزندش را تهدید میکند، اما بهار در این روز (اول بهمنماه) از راه میرسد و مادر و بچه سالم میمانند.
داستان دیگر که از ضا موزونی، محقق و پژوهشگر ادبیات کردی در خصوص این روز نقل شده این است که مردی در یکی از کوهستانهای منطقه گلی زیبا را دید، آن را چید و به خدمت حاکم آورد .حاکم آن را نشانه رسیدن بهار دانست و نام گل نوروزی (کلمس) را بر آن نهاد.
اما بخشهای ماهیدشت و گوران داستانهای از سختی زمستان تا 15 بهمنماه دارند، خهرهگه وء ئاو موه(خر را برای آب نبر)، داستان مربوط به سیزدهم بهمنماه است، این گونه روایت شده، که در این روز بارش برف بیش از حد بوده و این روز و روزهای قبل و بعدش برف سنگینی باریده است در خانهای پیرزنی با تنها پسرش زندگی میکرد، پسر میخواهد الاغ خودش را بیرون ببرد تا از آب رودخانه سیرابش کند پیرزن دانا به پسرش میگوید الاغ را که با خودت میبری پالانش را نبر، چرا که از برف و سرما تلف میشود و آن وقت مجبور میشوی پوشش الاغ را با خودت بیاوری (بار خودت میشود)، الاغ در این روز تلف میشود و پسر مجبور میشود پالانش را با خود بیاورد.
خلاصه نباید بهراحتی از کنار باورهای به ظاهر ساده فرهنگ عامه گذشت، چرا که فرهنگ عامه سرشار از ناگفتهها و اسطوره است؛ در باور مردمان کرد، دیگر سردی و سختی زمستان روبه اتمام است(از اول بهمنماه نهایتا تا 15 همینماه)، چرا که در این روزها اشعههای گرم خورشید بر زمین میتابد و یخ و سرما را از بین میبرد.