خبرآنلاین نوشت: در حمله، تروريستى اهواز در روز ٣١ شهريور٩٧ در مراسم رژه نیروهای مسلح ٢٤ نفر شهید و دهها نفر مجروح شدند. در ميان قربانیان نام يك كودك ٤ ساله قلب آدم را به درد مىآورد. سوْال مهم اين است كه اين حملهٔ تروريستى كار كيست؟!
برخى محافل خبرى در گزارش حادثه اهواز حتى در استفاده از عبارت "تروريستى" در مقابل کلمه "حمله" خوددارى مىكنند! انگار كه حمله تروريستى يك فرمول واحد و مشخص دارد و آن عبارت است از حمله يك يا چند مسلمان به غيرمسلمين در شهرهاى اروپا و آمريكا! و هر كشتارى كه از اين رويه خارج باشد، مىشود حملهای که نمىتوان آن را تروريستى ناميد!
فضاى مجازى بهترين مجال را براى اظهارنظرهاى گوناگون بعد از حوادث اينچنينى ايجاد مىكند تا هر شهروند تفسير خود را در قالب چند كلمه يا مقالهاى بلند از حادثه بيان كند. "كار خودشونه" شايد كوتاهترين و آسانترين تفسير اين روزها از حادثه ناراحتكننده اهواز باشد. سوْال اينجاست كه انگيزه و دليل اصرار كنندگان بر نظريه "كار خودشونه" چيست؟
بايد توجه داشت اين اولين بار نيست كه ما بعد از یک حادثه تروریستی مىشنويم گروهى حملهكننده را از قماش همان كسانى كه به آنها حمله شده مىدانند. در حادثه تروريستى حمله به مجلس شوراى اسلامى در بهار ١٣٩٦ نيز بارها گفته شد كه كار خودشونه! و وقتى سوْال مىشد چرا؟ جواب مىآمد كه مىخواهند حضور در سوريه را توجيه كنند!
در حملات تروريستى يازدهم سپتامبر سال ٢٠٠١ در آمريكا كم نبودند كسانى كه مىگفتند كل برنامه حمله، كار خودشونه! و وقتى سوال مىشد چرا؟ جواب مىآمد كه مىخواهند بهانه حمله به خاورميانه را جور كنند!
در اكتبر ٢٠١٧ مردى با چند قبضه اسلحه خودكار از اتاقى واقع در طبقه ٣٣ يك هتل در لاسوگاس آمریکا تماشاگران كنسرتى را كه در فضاى باز نشسته بودند مورد هدف قرار داد و دهها نَفَر را كشت و صدها نَفَر را نیز زخمى كرد. گفته مىشد كه برخى از طرفداران جمهورىخواه موافق با آزادى اسلحه به خانوادههاى قربانيان زنگ مىزدند و به ايشان مىگفتند ما كه مىدانيم اينها همهاش بازى است و كسى آسيب نديده! شما با اين كارها نمىتوانيد آزادى داشتن اسلحه در آمريكا را محدود كنيد! فقط لحظهاى تصور كنيد حال و روز پدر يا مادرى را كه فرزندش را در آن حادثه از دست داده و بعد بايد براى آن سوى تماس تلفنى ثابت كند كه اينها فيلم و بازى نيست و واقعآً عزيزشان كشته شده!
تئورى توطئه در تفسير هر حادثه الزامن غلط نيست! مثلن حادثه ى ترور جان اف كندى رئيس جمهور آمريكا هميشه مظنون به آغشته بودن به توطئه بوده و شايد بشود گفت هنوز هم رازآلود است!
گاهى نيز بعد از گذشت زمان معلوم مى شود در يك حادثه ى به ظاهر تروريستى دست هاى پنهانى وجود داشته تا از فضاى به وجود آمده بعد از يك اتفاق ناگوار و خونين در جهت مقاصد سياسى یا حتی اقتصادى بهره بردارى شود! مثال آن قتل هاى زنجيره اى که بعدها معلوم شد كار باند جنايتكارى در داخل وزارت اطلاعات بوده و خوشبختانه به وسيله ى خود وزارت اطلاعات هم كشف و خنثى شد.
اما بگذاريد سوال مطرح شده در بالا را اندكى بازتر و دقيق تر مطرح كنيم.
آيا نتيجه گيرى سريع بعد از هر حادثه كه "كار خودشونه" فايده اى هم دارد؟
وقتى ما مى گوئيم حمله ى تروريستى اهواز "كار خودشونه!" يعنى نهادهاى امنيتى؛ خودشان يا عواملشان به مراسم رژه ى نيروهاى مسلح حمله كرده اند! در اين نظريه مانند اغلب تئورى هاى توطئه نظريه ى ديگرى مستتر است و آن اينكه قربانى كه در اينجا مى شود نظام و حاكميت جمهورى اسلامى اعم از دولت و نهادهاى ديگر؛ خيلى قوى تر و هوشيارتر از آن هستند كه بشود اينچنين به ايشان حمله ى غافلگيرانه كرد! و نتيجه ى فورى اين نظريه اين مى شود كه مطالبه ى عمومى مردم از عملكرد نهادهاى امنيتى براى انجام وظيفه كه همانا ايجاد امنيت است كم رنگ مى شود!
آيا بهتر نيست به جاى تكرار "كار خودشونه" از نهادهايى كه از بودجه هاى عمومى استفاده مى كنند تا امنيت ما را تامين كنند سوْال كنيم كه چرا چنين حادثه اى اتفاق افتاد و تضمين شما براى جلوگيرى از وقوع مجدد آن چيست؟
در واقع با كوبيدن بر طبل پر سر و صداى "كار خودشونه" ما به طرز كاذبى فكر مى كنيم كه امنيت به طور كامل برقرار است در حالى كه احتمالن اينطور نيست!
آمريكايى ها تا قبل از حملات تروريستى ١١ سپتامبر خيال مى كردند كه به دور از بقيه ى جهان در امنيت و آسايش كامل هستند و همانگونه كه از دو جنگ جهانى سالم عبور كردند در بعد از آن نيز خطرى آنها را در خاك خودشان تهديد نمى كند اما اين سازمان تروریستی القاعده بود كه در قلب نيويورك دو هواپيما را به برج هاى دوقلو كوبيد تا به ابرقدرت يكه تاز دنیا بفهماند كه تا چه حد در مقابل حملات تروريستى آسيب پذير و ضعيف هستند!
كشور ما در منطقه ى خاورميانه در همسايگى كانون هاى متعدد بحران از عراق گرفته تا افغانستان، پاكستان و در فاصله ى نه چندان دور از سوريه قرار گرفته و به طور قطع براى برقرارى امنيت نياز به كار بردن هوشياری و آگاهى زياد وجود دارد.
امروز ديگر اسرائيلى ها به طور واضح از برنامه هاى خود براى ضربه زدن به ايران صحبت مى كنند. همان موقع كه دانشمندان هسته اى ايران هدف تروريست ها قرار گرفتند هم عده اى اينجا و آنجا در فضاى مجازى و محافلِ اغلب خصوصى می گفتند كه "كار خودشونه" و چه پوششى بهتر از اين براى روشن نشدن ضعف هاى ما در حفظ امنيت؟!
چون نظر می دهیم كار خودشون بوده در خوش بينانه ترين حالت احتمالن یا در برآورد شرایط امنيتى كشورمان دچار خطا شده و فكر مى كنيم امكان ندارد به ايران حمله ى تروريستى بشود یا در بدبينانه ترين حالت با قربانيان حادثه احساس همدردى نمى كنيم یا اینکه ممكن است به علت عدم اعتماد به نظام سياسى با ضربه خوردن نظام توسط دشمنانش به سرعت جاىِ جانى و قربانى را عوض می كنيم و شروع به تحليل وارونه ى حادثه می كنيم و نتيجه می گيريم "حقشون بود" در حالى كه براى تروريست ها فقط عدد كشته شدگان مهم است و نه اينكه چه كسى را كشته اند و هر کدام از ما ممکن است هدف آنها باشیم. کدام تروریست را سراغ داریم که با انتخاب؛ قربانیان خود را کشته باشد؟! تروریست فقط به دنبال عدد است. هر چه تعداد کشته ها بیشتر باشد او راضی تر است.
تئورى توطئه در حوادثى چون حادثه ى اهواز از تصور شكست ناپذير بودن سپرهاى امنيتى ايران ريشه مى گيرد و در نهايت ما را دچار خواب غفلت مى كند!
در تئورى توطئه براى قربانى ماجرا قدرت فوق العاده و در حد خداوندى ايجاد مى شود! انگار همه چيز در اراده و خواست قربانى است كه خود برنامه ريز توطئه بر عليه خود بوده است تا ما تماشاگران بازى را بفريبد! حتى اگر به او حمله شده باشد ذهنى كه به تئورى توطئه باور دارد؛ آن حمله را نيز جزئى از بازى مى داند چون در خيال او
قربانى فراتر و بالاتر از تمام بازى ها و نقشه ها و آسيب هاست!
خاصيت تئورى توطئه اين است كه نه قابل اثبات است و نه قابل رد كردن اما استعداد فراوانى براى دور كردن ذهن از تحليل و فهم دقيق هر ماجرا را دارد. در واقع موضوع را در دو كلمه ساده مى كند:
كار خودشونه! و اين يعنى تعطيلى تفكر و تعمق در يك اتفاق و حادثه!
به نظرم جامعه مدنى ايران بايد دست از اين گونه سادهسازىهاى عوامگرايانه برداشته و از نهادهاى نظارتى همچون مجلس شوراى اسلامى و قوه قضائيه بخواهد تا با ورود به حادثه اهواز معلوم كنند كه اشكال كار كجاست؟ در اين صورت اگر توطئهاى هم بود قابل آشكار شدن است!
امنيت مطالبه اول و اساسى ماست. این مطالبه مهم را با تحلیلهای سادهانگارانه مخدوش نکنیم.