تهران «مالی» هست، یا «مالی» نیست؟! شما چه فکر میکنید؟
پایتخت حالا با مال هایی بر سر زبانها افتاده که روزگاری جای خالیشان را ابنیههای تاریخی، موزههای ملی و بازارهای سنتی پر کرده بودند.
امروزه خیلیها به تهران میآیند به هوای بازار تهران که نه! به شوق دیدن مالهایش!
شنیدهاند درفلان نقطه یک مال ساخته اند! اسمش را کم و بیش میدانند. پایشان، اما نرسیده، چشم شان که به نرخها میافتد، مسیرشان را به سمت همان «جنوب» کج میکنند.
نرخها حالا داد خیلیها را در مال ها درآورده است.
زرق و برق پشت ویترینها، اما محصورکننده است.
خیلیها به هوای یک دورزدن خشک و خالی، نصف حقوقشان را پای همین «لوکس و لاکچریها» تمام میکنند. با این همه مال ها هیچ وقت بیمشتری نیستند.
این را نه «فروشنده ها» که «ساکنین مناطقی» میگویند که سالها، طعم ترافیک منزجرکننده همسایگی مال ها را چشیدهاند.
آنهایی که همه این سالها دلشان برای عبور از یک خیابان که نه! یک کوچه فرعی آرام و خلوت تنگ شده است. همسایگانی که حالا دل پری از «مالها» دارند. شما چه فکر میکنید؟ آیا قدم زدن در مال های فریبنده و با شکوه شمال تهران را به بازارهای شلوغ و پرهیاهوی جنوبش ترجیح میدهید؟ یا نه، ترجیح تان هنوز یک مترو سواری بیدغدغه و ارزان و یک خرید اقتصادی تمام عیار در بازارهای سنتی پایتخت است؟
الماس شرق- منطقه 4
ریحانه ساکن خیابان پیروزی: چند شب پیش برای اولین بار به درخواست خواهرزادههایم به مرکز خرید الماس رفتم.
شنیده بودم که این مال یکی از بزرگترین و در عین حال لوکسترین مراکز خرید تهران است و در آن جا میتوانم هر چه میخواهم پیدا کنم.
در ابتدا شک داشتم، چون پیش از این مراکز خرید زیادی را امتحان کرده بودم، اما اغلبشان به دلم ننشسته بود.
چون یا پارکینگ نداشتند یا فاقد مکانی برای استراحت مشتریانشان بودند.
البته در برخی مراکز خرید هم نرخ اجناس به قدری بالا بود که من به عنوان یک کارمند اداره دولتی نمیتوانستم از پس خرید خیلی از کالاها بربیایم.
به هرحال آن روز عازم این مرکز خرید شدیم. اما نرسیده به آنجا، در قسمت ورود خودروها به پارکینگ، ترافیک تقریباً سنگینی حاکم بود.
اگرچه با دیدن صف خودروها، خیالم از بابت پارکینگ راحت شد، چون پیدا کردن یک جای پارک خالی در تهران به اندازه پیدا کردن یک سوزن درانبار کاه، سخت است! به نظرم مرکز خرید لوکس و مجللی میآمد.
دکوراسیون و طراحی زیبایی هم داشت و در همان نگاه اول من را به خود جذب کرد.
مکان مناسبی برای تفریح و قدم زدن بود، اما آنجا هم مشابه مالهای دیگر، اجناس بالاتر از مغازهها و فروشگاههای سطح شهرقیمتگذاری شده بود که این عیب بزرگی محسوب میشود، اجناس هم اکثراً از برندهای معروف بودند که
نمایندگیشان در ایران فعال است. با این همه من بیشتر از اجناس، جذب فودکورت و شهر کتابی شدم که برایم جالب توجه بود. فکر میکنم همه خریدهایم هم به همین 2 قسمت معطوف شد.
روشا- منطقه یک
سوسن ساکن جنت آباد:من به عنوان یک شهروند تهرانی، میگویم که از وضعیت هیچ کدام از مالهای شهر رضایت ندارم. تقریباً هیچ وقت پیش نیامده که بتوانم یک دست لباس یا کیف و کفش کامل از یک جا خریداری کنم.
متأسفانه هر مال با نمایندگیها و برندهای خاصی قرارداد دارد و همین کار را برای مشتریان سخت کرده و شما را مجبور میکند تا برای ادامه خریدتان از شرق به غرب بروید.
من فکر میکنم هیچ مرکز خرید کاملی در تهران وجود ندارد که بتوانید همه خریدهایتان را یک جا انجام دهید، حتی آنها که به ظاهر کامل میرسند هم جزو برندهای معدود و اغلب گران، سراغ برندهای با کیفیت ایرانی نمیروند.
در کنار این موضوع به مسافتهای بالا هم باید اشاره کرد.
متأسفانه اغلب مالها به منطقه یک و خیابانهایی خاص محدود شدهاند که برای شهروندی که ساکن غرب تهران است، رسیدن به آنها بسیار زمان بر است. از طرفی برای ورود به هر کدام از آنها باید مدت زمان زیادی در صف ورود به پارکینگ معطل شوید و در نهایت هم هزینههای زیادی بابت چند ساعت، بپردازید! در غیر این صورت هم باید آن قدر خیابانهای اطراف را زیر و رو کنید تا شاید یک نفر، جای خودرواش را به شما بدهد و اگر خوش شانس باشید هم تا رسیدن به مال مورد نظر باید دقیقههای زیادی را پیادهروی کنید.
متأسفانه ظاهر لوکس مالها فریبنده است و اغلب اجناس با نرخگذاریهایشان تناسب ندارد و به خاطر همین ظاهر لوکس و قیمتهای اتیکتدار هم شما جرأت چانه زدن ندارید و باید پول زیادی بابت خریدهایتان بپردازید.
البته فروشندهها هم از اجارههای بالا گلایه دارند و دقیقاً آنها هم میگویند که اگر نرخها را پایین بیاورند، اجاره مغازهها برایشان توجیه اقتصادی ندارد.
من چند وقت پیش که به یکی از همین مالهای معروف به نام «روشا» در فرمانیه رفته بودم، برای سه ساعت پارکینگ 10 هزار تومان پرداخت کردم. درحالیکه تا همین چند وقت پیش، پارکینگ آن رایگان بود.
متأسفانه پارک خودرو در پارکینگ مالها، به هیچ وجه به صرفه نیست. چون شما در کوتاهترین زمان، حداقل 2 ساعت در یک مرکز خرید پرسه میزنید و برای همین 2 ساعت باید 6 هزار تومان بپردازید، سؤال من این است که چرا این پارکینگها رایگان نمیشود؟ درحالیکه شما از آن مرکز خرید میکنید و نفعی به مالک آن میرسانید.
بام لند- منطقه 22
مهری- ساکن خیابان نوفل شاتو:من و همسرم روزهای تعطیل به ویژه عصرهای جمعه که دلمان میگیرد، راهی بام لند میشویم. البته بیشتر به قصد تفریح و گشت وگذار به خصوص در اطراف دریاچه میرویم، چون قیمتها آن قدر بالاست که ما توان خرید نداریم. مخصوصاً رستورانهای معروفی که آن جا شعبه زدهاند، متأسفانه در توان افراد عادی و کارمند نیست که بتوانند در آنجا غذا بخورند. شاید بهتر بود که رستورانهای ارزانتری هم آنجا راهاندازی میشد.
بیشتر فروشگاهها هم برند هستند که با این وضع دلار، حتی آنها که زمانی دستشان به دهنشان میرسید هم دیگر حق انتخاب ندارند. ولی خب دیدن آنجا هم فال است و هم تماشا. البته نرخ بالای پارکینگ و ترافیک کلافه کننده شبهای جمعه را هم باید به مشکلاتش اضافه کرد. با این همه چون جای دیگری برای تفریح سراغ نداریم، بازهم ترجیح میدهیم که آخر هفته به آنجا برویم.
پالادیوم- منطقه یک
نوشین- ساکن ولنجک: آن اوایل که پالادیوم تازه افتتاح شده بود، پاتوق اصلی من آنجا بود. اما باورتان نمیشود، حالا آن قدر شلوغ و پر ترافیک شده که مسیرپنج دقیقه ای خانه ما تا آنجا، بعضی شبها یک ساعت بیشتر طول میکشد. جالب اینکه اغلب مشتریها از نقاط دیگر تهران میآیند و برای من عجیب است که هدفشان از طی این مسیر طولانی چیست. از طرفی آدمهای متفاوت با سبک فرهنگهای دور از هم، به این جا میآیند که از نظر من چندان جالب نیست. یعنی ترجیح میدهم به مرکز خریدی بروم که لااقل سبکی شبیه خودم را ببینم و نه اینکه هر کسی بتواند از آن جا خرید کند. وقتی قرار است پول زیادی بابت اجناس بپردازم، انتخاب من مرکز خرید «مدرن الهیه» است که مشتریهایش شبیه هم هستند.
کوروش- منطقه پنج
علی- ساکن خیابان پیامبر:خانه ما نزدیک مرکز خرید کوروش است و به همین علت اغلب بعدازظهرها، بچههایم را به شهربازی میبرم.
من از این بابت خیلی رضایت دارم، چون هم محیط امنی است و هم امکانات خوبی برای سرگرمی و تفریح بچهها دارد. از طرفی وسایل بازی هم کاملاً استاندارد است.
خوشبختانه قیمتها هم چندان بالا نیست و وسع ما میرسد. هروقت هم بخواهیم به سینما برویم به همین جا میآییم، هم نزدیک است و هم در ترافیک کلافه کننده بعدازظهرها گیر نمیافتیم. تنها اشکالی که دارد، شلوغی روزهای تعطیل است که امانمان را میبرد. یعنی برای اینکه از در خانه هم خارج شویم، مشکل داریم، گاهی میهمانهای ما برای پیدا کردن یک جای پارک، ساعتها در خیابانهای اطراف میچرخند. البته مردم هم حق دارند، جای دیگری برای تفریح ساخته نشده، ولی این وضعیت شلوغیها، ما را به شدت کلافه کرده است، تاجاییکه ترجیح میدهم از این محل به جای دیگری بروم.
ارگ – منطقه یک
محسن- ساکن یوسفآباد: من تنها به این علت که از نمایندگیها خرید کنم به ارگ میآیم. خب قیمتها هم مشابه نمایندگیهاست و خیالم از بابت گرانی و ارزانی اجناس راحت است. مخصوصاً برای خرید لباس کودک، فکر میکنم بهترین نقطه است. هم امکانات مناسب دارد و هم سرویس بهداشتی تمیز و مرتب. اما خب تعداد زیادی از واحدهای تجاریاش خالی شده و دیگر نمیصرفد که برای خریدهای ساده به این جا بیایم. من کلاً خرید کردن از مرکز خرید را به مغازههای کوچک ترجیح میدهم.
در زمستان فضای داخل پاساژها تمیز و گرم است و در تابستان هم خنک و مطبوع، از طرفی به همه اجناس از خوراکی گرفته تا کیف و کفش و لباس دسترسی دارید. حتی به جای قدم زدن در خیابانهای شلوغ ترجیح میدهم به مرکز خرید بیایم و از کافهها لذت ببرم.
تیراژه-منطقه پنج
ندا ساکن اکباتان: به نظرم فرقی نمیکند که چه روزی از هفته یا چه فصلی از سال به تیراژه بروید. همیشه میتوانید وسایل مورد نیازتان را در این پاساژ پیدا کنید. فرقی ندارد چه سن و سالی داشته باشید یا چه سلیقهای دارید، از شیر مرغ تا جان آدمی زاد در جدیدترین و زیباترین شکل در ویترینهای شیک دارند پیدا میشود. از طرفی در آخر فصلها، تخفیفات 15 درصد تا 70 درصد روی ویترین مغازهها، میل و اشتیاق به خرید را 2 چندان میکند. فکر میکنم رستورانها و کافههایی که در بیشتر طبقات به چشم میخورد هم یکی دیگر از جذابیتهای این مال است.
سون سنتر – منطقه هفت
پیمان- ساکن نارمک: ویژگی مثبت این مرکزخرید، سرویس بهداشتی آن است که باعث شده خیلیهایی که برای خرید به میدان هفت حوض میآیند برای استفاده از سرویس بهداشتی به این مجتمع بروند. البته این کار دردسرهایی هم دارد، چراکه دیده شده برخی وسایل سرویسهای بهداشتی را بارها دزدیدهاند. البته الآن یک نفر را استخدام کردهاند تا تمام مدت حواسش به همه چیز باشد. قیمت فودکورت این پاساژ هم متوسط است و مشتریهای خاص خودش را دارد. اما پارکینگ آن به قدری کوچک است که اصلاً جواب گوی این تعداد مشتری نیست.
شاپرک –منطقه 13
زهره ساکن تهرانپارس: این مجتمع چندین طبقه دارد و تنها در آن محصولات و لباسهای مخصوص کودکان عرضه میشود. قیمتهای لباسهای این مرکز با اینکه در شمال شهر قرارندارد، بسیار گران است اما مهمترین ویژگی آن شهربازی این مجموعه است که درآخرین طبقه قرار دارد و برای ما که کودک داریم، اتفاق مثبتی است.
پالادیوم- منطقه یک
مهرنوش- ساکن سید خندان: معمولاً آخر هفتهها برای اینکه اوقات فراغتم را پر کنم به یکی از این مالها میروم، آخرین بار 2 هفته پیش بود که برای صرف شام به پالادیوم رفتیم، خانه ما سید خندان است و ما تقریباً ساعت 6 بعدازظهر راه افتادیم. ترافیک سنگین مدرس را که رد کردیم، فقط از ابتدای خیابان مقدس اردبیلی تا رسیدن به ورودی، حدود نیم ساعت در صف ماشینها بودیم. وقتی هم رسیدیم، متوجه شدیم که ظرفیت پارکینگ تکمیل شده است. همان جا یکی از مأموران راهنما ما را به 500 متر جلوتر هدایت کرد و ساختمان دیگری را به ما نشان داد تا درآنجا پارک کنیم. متأسفانه بعد از پارک ما مسافت زیادی را طی کردیم تا به داخل پاساژ رسیدیم و آن قدر خسته شده بودیم که یک راست به فود کورت رفتیم و آنجا هم به قدری ازدحام جمعیت بود که پشیمانمان کرد. برای من جالب اینجاست که چطور مالی به این عظمت، نمیتواند از عهده پارکینگ مراجعهکنندگانش بربیاید.
روزنامه ایران