تابناک فارس به نقل ازافسانه: حمیدرضا دهقانی آب های ژرف در عمق هزار و 500 متری زمین وجود دارد و مطالعات عملیاتی ژئوفیزیک برای شناسایی آبهای ژرف در حال انجام است. بنا به آنچه مدیرعامل آب منطقه ای فارس اعلام کرده، عملیات حفاری در جست و جوی منابع تجدیدپذیر آب در مناطق اولویت بندی شده کشور صورت می گیرد و «استان فارس از جمله مناطقی است که احتمال وجود آب های ژرف در آن دور از انتظار نیست». آب های ژرف، آب هایی هستند که در شرایط آب و هوایی متفاوت نسبت به زمان حال، در میان رسوبات و خلل و فرج سنگ ها در اعماق زمین به دام افتاده اند و تماس آنها با جو زمین قطع شده است. این آب ها در چرخه هیدرولوژیکی محاسبه نشده اند و یا مدت زمان زیادی برای تکمیل این چرخه نیاز دارند.
*استفاده از آبهای ژرف توجیهی ندارد
اما آیا دستیافتن و استفاده از آبهای ژرف در استان فارس در شرایط کنونی استان توجیهپذیر و بهلحاظ علمی منطقی است؟ دکتر مهرداد زمان پور زیست بوم شناس و پژوهشگر محیط زیست فارس در گفتوگو با ایرنا به انتقاد از این طرح پرداخته و طرح های استفاده از آبهای ژرف در این استان را «غیرقابل توجیه» خوانده است. به گفته این استاد دانشگاه «جست و جوی آبهای ژرف کاری بسیار هزینه بر است و معلوم نیست بعد از صرف هزینه های زیاد برای این کار بتوان به آب رسید.» این ابهام را میتوان چندگونه بررسی کرد. به گفته زمان پور چند مسئله در مورد استفاده از آب های ژرف وجود دارد. اول اینکه اگر این آبها تجدید پذیر است، از چه محلی قرار است تجدید شود؟ طبیعتا باید از چرخه آب موجود تجدید شود، یعنی باید از باران تجدید شود؛ اما اگر اقلیم کنونی باران داشته باشد، نیازی به استفاده از آب ژرف نیست.
*صورت مسئله را پاک نکنید
به گفته این پژوهشگر محیط زیست، آب های ژرف اگر هم تجدید شوند، در زمان بسیار طولانی این فرایند رخ خواهد داد؛ آن هم به شرط آنکه برداشت های بی رویه اجازه نفوذ آب را در لایه های زمین بدهد. براساس گفتههای این زیستبومشناس، حتی اگر استفاده از آب های ژرف باوجود هزینه بسیار بالا جواب بدهد و کاوشگران به آب برسند، به منبعی با مقدار معین آب دست خواهند یافت که با الگوی مصرف فعلی آن هم به زودی تمام خواهد شد. پس از آن چه خواهیم کرد؟ آیا بهتر نیست از هم اکنون برای همان کار برنامه ریزی کنیم و سرمایه ها را صرف روش هایی کنیم که بعد از اتمام آب های ژرف می خواهیم به آن بیندیشیم؟ چراکه «مشکل اصلی جامعه ما نداشتن آب نیست؛ نبود مدیریت مصرف مشکل عمده جامعه ما است. سرزمین ما توان اکولوژیکی محدود و مشخصی برای تحمل جمعیت و توسعه دارد. باید این ظرفیت ها و توان ها را بشناسیم و بر آن اساس برنامه ریزی کنیم».
*اصلاح قوانین و الگوی مصرف آب، راهحل بحران آب است
آنچه مهرداد زمان پور تلویحاً بر آن انگشت میگذارد، «پاککردن صورتمسئله» از سوی مدیران است. وقتی مشکل تأمین و مصرف آب، به خاطر ضعف در مدیریت منابع آبی است، «اگر تمام آب های دنیا را هم به ما بدهند، با این قوانین و این الگوی مصرف، و این نوع از اعمال قانون باز هم روزی آن را تمام می کنیم و چشم به منابع جدید می دوزیم». برای روشنتر شدن آنچه دکتر زمانپور از «قوانین» و «الگوی مصرف آب» میگوید، یک مثال روشن میتوان ذکر کرد. همین دیروز مدیرعامل شرکت آب منطقه ای استان گفته است که «تنها قانونی که از کشت محصول کشاورزی خاصی جلوگیری می کند، ممانعت از کشت خشخاش است که مربوط به دهه های پیشین است؛ به جز این مورد ما براساس هیچ قانونی نمی توانیم به کشاورزان بگوییم که شلتوک نکارند» و «همین خلأ قانونی موجب شده است تا امسال هم بهره برداران کشاورزی حتی در شرایط خشکسالی و کم آبی به کشت بیشتر شلتوک و برنج روی آورند». این در حالی است که مدیرعامل آب منطقه ای فارس معترف است که «برداشت های بی رویه آب موجب شده بیلان اکثر دشتها منفی شود، همچنین سفرههای آبرفتی و کارستی به دلیل عمق کم در معرض خطر آلودگی قرار گیرند و کیفیت آنها با گذشت زمان در حال کاهش است».
*اعتبارات بهرهبرداری از آبهای ژرف را صرف بهره وری و مدیریت مصرف آب کنید
از همین روست که مهرداد زمان پور از متولیان مدیریت منابع آبی پرسیده است: آیا بر اساس اسناد موجود از ابتدا قرار بود آب سد درودزن صرف مصارف کشاورزی شود؟ چرا به محض اینکه به یک منبع آب دسترسی می یابیم، انواع تقاضاها با فشارهای فراوان روی میز قرار می گیرد و مسئولان و برنامه ریزان هم توان ایستادگی در مقابل آن را ندارند؟ به همین خاطر این پژوهشگر محیطزیست به متولیان مدیریت منابع آبی استان توصیه کرده است که به جای صرف هزینههای گزاف برای «یافتن آبهای ژرف»، آن اعتبارات را «صرف بهره وری مصرف آب و مدیریت کاهش مصرف آب» کنند. هزینههایی که به اعتراف خود مدیر عامل شرکت آب منطقه ای استان فارس، «بسیار زیاد» است و او به همین خاطر پیشنهاد کرده است که این آب «برای مصرف شرب و صنعت» نیز مورد استفاده قرار گیرد. «هنر آن است که با آن چه داریم بتوانیم به درستی چرخ ها را بچرخانیم».
*شش دهه مدیریت غلط منابع آبی کشور
داستان پرغصه آب در ایران به چندین دهه قبل باز میگردد. از 6 دهه پیش تاکنون مدیریت آب کشور بر پایه یک الگوی ناسازگار با بومشناخت کشور بنا شده است که ساخت و ساز بتنی و سدسازی را تنها شیوه مدیریت آب میداند؛ سدسازی تقلیدی که سبب خشک شدن رودها و سفرههای زیرزمینی شده است. امروز تقریبا همه رودخانههای کشور خاموش شدهاند و همه تالابها و دریاچههای مهم کشور خشکیدهاند. جوامع بومی مولد با مشقت و مصایب فراوان دست به گریبان هستند و بخش بزرگی از کشاورزان ارزشمند و مولدان خوراک و تامینکنندگان امنیت خوراک، آواره و بیکار شدهاند. سفرههای زیرزمینی افت شدید داشتهاند؛ گاه تا بیستمتر و بیشتر که به طور تقریبی در بسیاری از نقاط به فرونشست زمین انجامیده و بنابراین دیگر قابل جبران نیست یا جبران آن بسیار دشوار خواهد بود. خسارتهای جبرانناپذیر سدسازی و غلبه تفکر سازهای در مدیریت آب کشور توان اکولوژیک کشور را کاهش داده و بنابه آنچه رئیس کمیسیون امنیت ملی اعلام کرده، مسئله آب را به یک موضوع امنیت ملی تبدیل کرده است.
*آبهای ژرف مثل نفت قابلیت جایگزینی ندارد
آبهای فسیلی، آبهای ژرف، آبهای کهن...؛ اصطلاحاتی است برای تعریف منابع آبی که از نظر زمینشناسی، مهر و موم شدهاند. این آبها قابلیت ذخیره دوباره را ندارند و از هزاران سال پیش در زیر زمین و جز آبهای زیرزمینی محبوس شدهاند. برخی کشورها به این نتیجه رسیدهاند که برای جبران کمبود منابع آبی خود از این آبها استفاده کنند اما باید توجه داشت که این آبها منابعی محدود هستند و بالاخره روزی تمام خواهند شد. یونسکو منابع آبهای ژرف را به منابع نفتی تشبیه میکند و مینویسد: مثل منابع نفتی، کسی نمیداند دقیقا چقدر از این آبها وجود دارد اما کارشناسان میدانند که این منابع کی تمام میشود: در واقع این منابع تمام شدهاند! یونسکو لیبی را مثال میزند که آبهایی با قدمت ۷۵ هزار سال را در عملیات اکتشاف نفت در سال ۱۹۵۰ کشف کرد و این آبها را عامل سکونتپذیری لیبی میداند.
*منابع 5گانه آبهای ژرف
دکتر محمد آریامنش، متخصص ژئوفیزیک، آبهای فسیلی را یکی از منابع آبهای ژرف میداند یعنی همان منابعی که لیبی از آن استفاده میکند و به اعتقاد این زمینشناس، این آبها کیفیت خوبی ندارند. اما به گفته او، «در کشور ما گسلهای فعال و غیرفعال بسیاری داریم که آبهای زیرزمینی در آنها جریان دارد و میتوانند به عنوان بخشی از منابع آبهای ژرف مورد بهرهبرداری قرار گیرند». او این منابع آب را تجدیدپذیر میداند درحالی که منابع آبهای فسیلی تجدیدپذیر نیستند. بنابراین، منابع آبهای ژرف را به گفته این استاد دانشگاه، میتوان به ۵ دسته تقسیم کرد: منابع آبهای ژرف فسیلی (مثل لیبی و اردن)، منابع آب ژرف ژئوترمال یا معدنی (با املاح بسیار زیاد و غیر قابل استفاده)، منابع آب ژرف با ساختار نفتی (کیفیت بسیار پایین)، منابع آبهای ژرف آبرفتی (تجدیدپذیر)، منابع آبهای ژرف گسلی (که در زیر زمین حرکت میکنند و امکان دارد از دسترس خارج شوند).
*نباید آبهای ژرف فسیلی استخراج شوند
آنچه که غیرقابل انکار است اینکه ایران کشوری کم آب است. بنابراین هر جا که اسم منابع آبی به میان میآید بهرهبرداری از آن هم در دستور کار مسئولان قرا میگیرد. به طوری که هدایت فهمی، معاون دفتر برنامهریزی کلان آب و آبفای وزارت نیرو، سیستان و بلوچستان را نخستین محل احداث چاه گمانه برای مطالعه استخراج آب ژرف تجدیدپذیر معرفی کرده است. فهمی نیز معتقد است نباید آبهای ژرف فسیلی استخراج شوند «زیرا این آبها تجدیدناپذیر هستند و ذخایر فوق استراتژیک کشور به شمار میآیند. این آب برای شرایط بسیار بحرانی که در آینده ممکن است نسل بعد با آن روبهرو شود، باید حفظ شود». به گفته او، برداشت از آبهای غیرتجدیدپذیر، قطعا نشست زمین را به همراه دارد. زیرا با برداشت این آبها فشار منفذی کم میشود. و وقوع فرونشست زمین دیر یا زود رخ میدهد. بنابراین به هیچ وجه صلاح نیست از این منابع برداشتی انجام شود اما استخراج آبهای گسلی تبعاتی ندارد زیرا نشست زمین را به همراه ندارد.
*راهحلهای جایگزین
هرچند هدایت فهمی تا حدودی نگرانیهای کارشناسان در خصوص استخراج آبهای ژرف فسیلی را رفع کرده است، اما موضوع اینجاست که همانطور که در ابتدای این گزارش هم آمده است ما تاکنون ۸۰ درصد منابع آبهای زیرزمینی خودمان را برداشت کردهایم. این آمار نشان میدهد که منابع آبهای تجدیدپذیر ما در واقع به اتمام رسیده است. از سویی ایران تقریبا در تمام نقاط خود با مشکل فرونشست زمین مواجه است. اکثر قریب به اتفاق دشتهای ایران در لیست دشتهای ممنوعه قرار گرفتهاند. به این معنی که برداشت آب زیرزمینی از این دشتها عواقب زیانباری در پی خواهد داشت. وضع وخیم ایران در برداشت از آبهای زیرزمینی را فرونشستهای متعدد در دشتها و اخیرا در خیابانهای شهرها به ویژه پایتخت، به خوبی به نمایش گذاشته است. در این میان این سؤال مطرح میشود که آیا هیچ راهحل جایگزینی برای برداشت از منابع آبهای زیرزمینی وجود ندارد؟ باید توجه داشت که هزینههای برداشت از منابع آبهای ژرف مسلما بسیار بیشتر از برداشت آب از منابع متعارف زیرزمینی و چاههای عمیق و نیمه عمیق خواهد بود. بنابراین استفاده از جایگزینهای تامین آب به جای برداشت آب از منابع آبهای زیرزمینی بهترین گزینه برای مقابله با کمبود آب در ایران خواهد بود.
*1ـ تصفیه فاضلاب
اولین و مهمترین گزینه برای جبران کمبود آب، تصفیه فاضلاب است. فاضلاب تصفیه شده، بر اساس نوع و سطح تصفیه، قابلیت استفاده در باغ های
کشاورزی و به ویژه در مناطق کویری ایران و مخصوصا در مناطقی مثل رفسنجان را دارد که استفاده بیش از حد از آب زیرزمینی در این مناطق برای باغ های پسته، باعث افت شدید سطح آبهای زیرزمینی شده است. فاضلاب تصفیه شده علاوه بر مصارف کشاورزی، منبع بزرگ تغذیه مصنوعی آبهای زیرزمینی و احیای تالابهای خشک شده ایران میتواند باشد.
تغذیه مصنوعی آبهای زیرزمینی با فاضلاب تصفیه شده از سالها پیش در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا متداول بوده است. برای این منظور سازمان جهانی بهداشت و آژانس حفاظت محیط زیست ایالات متحده استانداردهای خروجی ویژهای در نظر گرفتهاند تا مشکلی برای کیفیت آبهای زیرزمینی پیش نیاید و از سویی، عبور پساب تصفیهخانهها از میان خلل و فرج خاک، خود به عنوان عامل مهمی در تصفیه مجدد این پساب خواهد بود. علاوه بر استفاده از پساب خروجی تصفیهخانهها در کشاورزی، تغذیه آبهای زیرزمینی، احیای تالابها، آبرسانی طرحهای جنگلکاری، آبرسانی طرحیهای مقابله با ریزگردها و...، امروزه تصفیه پیشرفته فاضلاب و پساب آن، منبع بزرگی از آب آشامیدنی را در اختیار شهروندان کشورهای مختلف در کشورهایی مثل کشورهای جنوب شرق آسیا و استرالیا قرار داده است.
در تمام شهرها و روستاهای ایران هر روز مقادیر بسیار زیادی پساب تولید میشود که اکثر این پسابها حتی بدون تصفیه راهی رودخانهها و دریاچهها و دریاها میشود که علاوه بر آلودگیهای غیرقابل جبران زیست محیطی که به وجود میآورند، منبع عظیمی از آب که میتواند مورد استفاده روزانه مردم در شهرها قرار گیرد از بین میرود. آمارها میگویند فقط در تهران روزانه ۵۰۰ میلیون متر مکعب فاضلاب تولید میشود. این میزان فاضلاب منبع عظیمی از آب است که با سطوح مختلف تصفیه میتواند به عنوان آب برای آبیاری فضای سبز، آب برای تغذیه آبخوانها و آبهای زیرزمینی، آب برای آبیاری باغ ها و آب برای مصارف بهداشتی و نیز آب برای آشامیدن را فراهم نماید. اگر تاکنون تا حدودی در ایران از پساب تصفیه شده برای سه مورد مصرف اول بهره برده شده است، اما گزینههایی چون استفاده از پساب برای مصارف بهداشتی، یعنی استفاده از فاضلاب تصفیه شده در منازل برای شستوشو و بهداشت، و در مرحله بعد استفاده از فاضلاب تصفیه شده از طریق تصفیه پیشرفته و تبدیل آن به آب آشامیدنی بطری شده هنوز هیچ جایگاهی در ایران نیافتهاند. گویی ما منتظر هستیم تا تمام آب موجود کشور را مصرف و به فاضلاب تبدیل کنیم و سپس با آن محیط زیست را آلوده نماییم تا بعدها بلکه به این نتیجه برسیم که همین فاضلاب میتواند گره کور بیآبی کشور را باز کند.
*2ـ جداسازی آب شرب و بهداشتی
گزینه دیگر برای مقابله با کمبود آب در ایران، جداسازی آب شرب و بهداشتی مصرفی منازل است. هیچ دیدگاه منطقی نمیتواند بپذیرد که یک شهروند بتواند از آب شرب و سالم در سرویس بهداشتی و برای شستوشو استفاده نماید. این نوع روش مصرف آب که در تمام شهرهای ایران در جریان است، غیرمنطقیترین روش مصرف آب و در واقع هدر دادن آب است. در مقابل استفاده از آبهای غیر شرب برای مصارف بهداشتی و استفاده از آب بطری شده برای مصارف آشامیدنی میتواند یکی از بهترین راهکارها برای مقابله با کمآبی در کشور باشد.
*3ـ افزایش بهرهوری آب به خصوص در بخش کشاورزی
در اینکه در ایران بهرهوری چه در بخش انرژی و چه در بخش آب بسیار پایین است هیچ شکی نیست. تقریبا ۹۰ درصد منابع آبی ایران در بخشی مصرف میشود که کمترین بازدهی را به همراه دارد.
بخش کشاورزی ایران، بزرگترین قاتل آبهای شیرین ایران است اما با وجود این وزرات نیرو برای تامین آب مورد نیاز همین قاتل بزرگ، در حال مطالعه استفاده از منابع استراتژیک آبهای ژرف و دیگر منابع آبهای زیرزمینی است. بهواقع با دست خود قربانی را در اختیار قاتل قرار میدهیم. در حالی که بازدهی تولید کشاورزی در ایران اصلا جوابگوی نیاز کشور نیست و با گذشت زمان و خالی شدن تمامی منابع آب روستاها، شاهد خالی شدن روستاهای کشور از سکنه، مهاجرت به شهرها با تمام عواقب جامعهشناسانه آن، بایر شدن زمینهای کشاورزی و ایجاد کانونهای ظهور و بروز ریزگردها هستیم.
از این رو برداشت از آبهای ژرف شاید بتواند در کوتاه مدت (کوتاه مدتی بسیار کم با توجه به وسعت کمآبی در ایران و نیاز شدید بخش کشاورزی به آب) جوابگو باشد و رونقی به بخش کشاورزی عطا کند، اما در دراز مدت دچار سرنوشت شوم آبهای زیرزمینی متداول خواهد شد و اینبار مسلما شدت و دامنه تاثیر آن بسیار بیشتر خواهد بود. اما تصفیه فاضلاب و استفاده مجدد از این منبع بزرگ آب، فراهم سازننده منبع آبی پایدار چه برای بخش کشاورزی و چه برای مصارف عمومی مردم خواهد بود. از سویی در مقایسه با ابعداد تولید آب، تصفیه فاضلاب روشی مقرون به صرفه و کم هزینه در تامین آب نسبت به اکتشاف و بهرهبرداری از منابع آبهای ژرف است.
***
همانطور که امروزه بسیاری از چاههای آب در مناطق مختلف کشور، حتی چاههای نیمه عمیق، به دلیل افت سطح آبهای زیرزمینی، بلااستفاده رها شدهاند، اما در تصفیه فاضلاب، یک تصفیهخانه میتواند تا زمانی که یک شهر آب مصرف میکند، آب تصفیه نماید. و یک شهر تا زمانی که سکنهای در خود دارد، آب نیز مصرف خواهد کرد. استفاده از استراتژیهای کوتاه مدت، مثل احداث سدها، حفر چاهها، انتقال آب از منطقهای به منطقه دیگر، تغییر مسیر رودخانهها و... هیچ گاه نخواهد توانست حلال مشکل کمی آب در کشوری باشد که تغییرات اقلیم و مدیریت غلط منابع آبی در آن روز به روز از مقدار آب در دسترس میکاهد. بحران آب در ایران به اذعان مسئولان حالا دیگر آنقدر مهم شده است که مجلس شورای اسلامی به فکر تشکیل کمیته امنیت آب باشد.
در عوض برنامهریزیهای بلند مدت برای تامین پایدار و تابآور آب تنها راهحلی است که مسئولات وزارت نیرو و جهادکشاورزی و سازمان حفاظت محیط زیست در دوران جدید و با مسئولان جدید در دولت دوازدهم باید پیش بگیرند. بالاخره روزی آبهای ژرف هم، با فرض امکان استحصال، تمام خواهند شد. مهاجرت از روستا به شهرها مدتهاست در اکثر قریب به اتفاق شهرهای خاورمیانه و به خصوص ایران رخ نموده است.
آبهای ژرف منبع استراتژیک آبی ایران برای روزهای مبادایی است که امیدواریم هرگز نرسند.