«یاسر پورداور» دانشجوی دکتری رشته مدیریت بازرگانی، گرایش استراتژیک دانشگاه پیام نور
برنامه ریزی مقوله ای مهم در کسب و کارها است. در این خصوص میبایست خاطر نشان کرد که رسیدن به موفقیت مقولهای تصادفی نیست. مخصوصاً هر چه فضا رقابتی تر باشد، نیاز به برنامه ریزی و آمادگی در برخورد با شرایط محیطی بیشتر خواهد بود. در همین خصوص میبایست در نظر داشته باشیم که برنامه های پراکنده مثمرثمر نخواهند بود؛ آنچه مهم است هدفمند بودن برنامه ها در قالب یک برنامه ریزی منسجم است. در واقع مسیر حرکت از طریق برنامه ریزی مشخص میشود و پایبندی به آن تا زمانی که شرایط آن برقرار است، جهت پیشرفت های آتی ضروری است.
«استراتژی»
استراتژی را میتوان نوعی برنامه ریزی با اهداف خاص دانست. اصطلاح استراتژی ابتدا در محیط های نظامی به کار میرفته است، اما چند دهه است که در فضای کسب و کار نیز رایج شده است. تدوین استراتژی ها مستلزم مقدمات و تمهیداتی است که از طریق فرایند برنامه ریزی استراتژیک فراهم میشود که البته بحث جداگانهای را طلب می کند. از طریق تدوین استراتژی ها به دنبال مشخص کردن شیوه های دستیابی به اهداف بلندمدت تعیین شده هستیم.
تمرکز اصلی بحث حاضر بر تبیین ویژگیهای استراتژیهای رقابتی در فضای کسب و کار جهت رویارویی بهتر با شرایط متغیر محیطی در فضای رقابتی بین بانکها است.
«موفقیت یا شکست، نتیجه است»
حتماً اخبار موفقیت ها و شکستهای بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری را دنبال کردهاید. ورشکسته شدن برخی از تعاونیهای اعتبار را حتما شنیدهاید. رقابت تنگاتنگ مؤسسات مالی برای جذب سپرده های مردم را ملاحظه کردهاید. تمامی نتایج فوق، از اجرای استراتژی ها ناشی میشود. تقریباً همه مؤسسات به نوعی از استراتژی های ناشی از تصمیمات مشخص یا حتی در مواردی نامشخص تأثیر میپذیرند.
« بررسی ابعاد استراتژی های کسب و کار»
به طور کلی استراتژی های کسب و کار در فضای بانکی را میتوان در ابعاد ذیل توصیف نمود:
1- بازار-خدمات: یعنی بازاری که بانک در آن به رقابت با سایر بانکها و مؤسسات مالی و اعتباری میپردازد. در همین خصوص، حیطه عملکردی واحدهای بانکی توسط خدماتی که آن واحدها ارائه میکنند یا ارائه نمیکنند؛ بخشهای بازاری که در آن فعالیت میکنند یا نمیکنند؛ رقبایی که با آنها رقابت میکنند یا از آنها اجتناب میکنند و مواردی از این دست، تعیین میشود.
2- سطوح سرمایه گذاری: در یکی از طبقه بندی های رایج، سطوح (اهداف) سرمایه گذاری به شرح ذیل است:
- سرمایه گذاری جهت رشد (ورود به بازار خدمات)
- سرمایه گذاری صرفاً جهت وضع موجود
- بهره کشی صرف از واحد بانکی با حداقل سرمایه گذاری (دوشیدن)
- تسویه و از بین بردن واحد بانکی جهت بهبود وضع دارایی های موجود
3- انتخاب استراتژی های لازم جهت رقابت در بازار خدمات: انتخاب یک یا چند استراتژی مختص بخشهای وظیفهای از قبیل:
- استراتژی جایگاه یابی خدمات
- استراتژی قیمت گذاری خدمات
- استراتژی توزیع خدمات
- استراتژی خدمات قابل ارائه
- استراتژی تکنولوژی اطلاعات
- استراتژی تفکیک یا تمایز
- استراتژی جهانی
4- کسب دارایی ها و مهارتهای استراتژیک زمینه ساز استراتژی و فراهم کننده مزیت رقابتی پایدار: منظور از دارایی های استراتژیک، مواردی نظیر نام تجاری معتبر، مشتریان دائمی یا وفادار است و مهارتهای استراتژیک مثلا میتواند مهارت در ترفیع خدمات را در برگیرد.
5- تخصیص منابع بین واحدهای بانکی: نحوه تخصیص منابع مالی (از داخل یا خارج بانک) و منابع غیر مالی (دستگاهها، تجهیزات و افراد) بین واحدهای بانک، یک استراتژی کلیدی است.
6- توسعه خاصیت هم افزایی در بین واحدهای بانک: ایجاد ارزش افزوده توسط واحدهای بانکی در جهت حمایت و تکمیل یکدیگر. هم افزایی تنها دلیل منطقی برای مزیت بانکهای دارای واحدهای متعدد نسبت به بانکهای کوچکتر است.
به طور کلی می توان بررسی استراتژی ها با استفاده از 6 بعد بالا را در 3 عنوان ذیل خلاصه کرد:
1- تصمیم گیری درخصوص نحوه سرمایه گذاری در بازار خدمات مشتمل بر حیطه یا محدوده بازار خدمات، میزان سرمایه گذاری و تخصیص منابع بین واحدهای بانکی.
2- انتخاب استراتژی های محدوده عملکردی (یا همان وظیفه ای)
3-
استراتژی کسب و کار |
کسب اصول مزیت رقابتی پایدار - دارایی ها/ منابع - هم افزایی |
انتخاب استراتژی های محدوده عملکردی (وظیفه ای) - خدمت - قیمت - توزیع - و ... |
تصمیم به سرمایه گذاری در بازار- خدمات: - حطیه بازار- خدمات - میزان سرمایه گذاری - تخصیص منابع به واحدهای بانکی |